سینگورینگ …

IMG_۲۰۲۵۰۴۱۴_۱۱۳۴۰۶

…………………

✍حسین جاوید

حرف آخرم را همین اول بزنم: سینگورینگ بهترین کار علی خدایی تا به امروز است؛ پخته و جاافتاده و بقاعده در سبک خودش. نمود نهایی کارنامه‌ی نویسنده‌ای که کلنجارهایش را با قالب‌های مختلف رفته، علایقش را سبک‌وسنگین کرده، و به سیاق دلخواه و انحصاری‌اش رسیده:

 در مرز «داستان کوتاه ـ جستار ـ خاطره ـ خودزندگی‌نامه»

خدایی بعد از آنکه داستان‌نویسی به شیوه‌ی کلاسیک را وانهاد ــ یعنی کمابیش بعد از تمام زمستان مرا گرم کن ــ ابتدا سراغ روایت زندگی آدم‌های عادی اصفهان رفت (سلمانی و خیاط و کارگر و ساندویچی و کفاش و دکتر و…)، سپس آمد سمت آشناترها و نامدارترهای این شهر، تاریخ اصفهان و آجر‌به‌آجر بناهایش را جورید و کاوید، هم‌زمان شهر را در قالب یک «شخصیت» دید، و حالا سینگورینگ محاکات خود اوست: کودکی‌اش، خانواده‌اش با اعضای درجه‌یک و درجه‌دوی چند نسل، نوجوانی و شوروشرها و علایقش، شغلش، دوستانش، مسیر زندگی‌اش و آرامش و پذیرش ناگزیر میان‌سالی‌‌اش. همین است که سینگورینگ را شخصی‌ترین اثر در بین آثار خدایی کرده است.

سال‌هایی از کودکی نویسنده در تهران گذشته است و چنین است که حالا تهران دهه‌های سی و چهل و پنجاه شمسی هم قد علم می‌کند و سهمش را از او می‌خواهد؛ تهران پرشور و سرزنده‌ی آن سال‌ها با آدم‌های جورواجور ایرانی و هندی و فرانسوی و آمریکایی، تهران رادیو و تئاتر و موسیقی و عطر نان و قهوه و خوراک‌های رنگین رستوران‌ها، تهران نئون‌های چشمک‌زن که هنوز هیولا نشده و روح دارد، تهرانی که بی‌خبر در آرامش قبل از توفان غنوده….

هر بیست و یک روایت سینگورینگ را می‌توان مستقل هم خواند، اما آن‌ها را نخی نه‌چندان نامرئی به هم پیوند می‌دهد، مثل تکه‌های یک پازل؛ شخصیت‌ها و وقایع و مکان‌ها در زیرلایه به‌هم‌پیوسته‌اند، چنان‌که با مهاجرت نویسنده و خانواده‌اش به اصفهان بستر اتفاق‌ها دوباره می‌شود اصفهان ــ و این بار عمدتاً اصفهان سال‌های پیش از انقلاب که طعم توسعه‌ی صنعتی را با تلخی‌ها و شیرینی‌هایش می‌چشد‌ ــ و گاه هم شهرهای دیگر خودی نشان می‌دهند که محل موقت کار پدر نویسنده یا سفرهای کوتاه خود او بوده‌اند.

سینگورینگ (Sing-0-Ring) نوعی رادیوی ساخت شرکت ناسیونال بود که در سال‌های دهه‌ی پنجاه حسابی خواستار و طرفدار داشت، رادیویی که مثل النگو دور دست می‌افتاد و شاید نمادی از پیشرفت و سادگی و راحتی و زیبایی و تجمل و ارزش داشتن جزئیات زندگی در آن روزها بود، نمادی که حالا فقط یک نوستالژی و خاطره است، چنان‌که بسیاری از چیزها و آدم‌ها و جاهای کتاب. سینگورینگ نام یکی از روایت‌های کتاب است و انتخاب این نام برای مجموعه‌ای با این سبک‌وسیاق قطعاً ظرافتمندانه بوده است.

برای کتاب نمایه‌ای هم تدارک دیده شده که منتج از خطای بینش ویراستار است؛ سینگورینگ اثر پژوهشی نیست و آدم‌ها و وقایع و جاهای آن حاصل پیوند واقعیت و خاطره و خیال‌اند و طبعاً استخراج نمایه برای چنین کاری با ژانر آن جور درنمی‌‌آید، حتی اگر ردپای پررنگی از آدم‌ها و جاهای واقعی را هم بتوان دید. نکته‌ی فرامتنی هم این است که ناشر کتاب باید فکری به حال چاپخانه‌ی این اثر (و لابد بعضی آثار دیگر) بکند، چون با آنکه شیوه‌ی چاپش افست است، نوشته‌های آن نیمچه‌کچلی محسوسی دارد که به چاپ ریسو می‌ماند ــ و خب حیف است.

اگر این‌دست کارها را دوست دارید، سینگورینگ از آن کتاب‌های حال‌خوب‌کن و خوش‌خوان است که دو، سه روزی می‌توان با آن معاشرت کرد. این کتاب را خیلی دوست داشتم.

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *