فلاحی و ایجاد «همبستگی نمایان» در بین مردم ایلام

یاسر

………………………………………………………..

یاسر بابایی – کارشناس ارشد علوم سیاسی

هدایت حاتمی، معاون اقتصادی استانداری کرمانشاه در پاسخ به مطالبه ده‌ها هزار نفر از مردم استان ایلام در خصوص انتقال یا استقلال دفتر نفت و گاز منطقه ایلام که بیش از ۱۰ سال است توسط مردم و نمایندگان آنها در مجلس و برخی از دولتمردان پیگیری می‌شود، اقدام به پاسخگویی رسمی در سایت استانداری کرمانشاه به دکتر سارا فلاحی، نماینده مردم استان ایلام کرده است.گذشته از ساحت کدخدامنشانه، جعل کردن واقعیت‌ها و پوشاندن قسمت عمده‌ای از حقایق، این پاسخ که مجیزگویی از وزیر نفت نیز در آن موج می‌زند، در شأن استانداری کرمانشاه نبود که بررسی آن به خود استاندار کرمانشاه مربوط است.

قصه مخزن گاز «باباگیر» ایوان در استان ایلام که طبق اسناد رسمی متعلق به پالایشگاه گاز و پتروشیمی در حال کار ایلام است، به مثابه «مشت نمونه خروار»، به خوبی نشان داد که نداشتن سهمی از مدیریت نفت و گاز غرب کشور و عدم ایجاد دفتر منطقه ایلام می تواند و تا کنون چه خساراتی به منافع مردم استان ایلام زده است.

 او از «اثرات سوء اقتصادی، اجتماعی و امنیتی» مواضع دکتر فلاحی در خصوص استقلال دفتر نفت و گاز سخن گفته و می نویسد: «اخیرا افرادی سودجو با اظهارات عوام فریبانه و انحراف افکار مردم از مسائل اصلی توسعه، در صدد ایجاد ذهنیت برای یکدیگر هستند تا شاید از نمد گل آلود کردن فضا و ایجاد التهابات اجتماعی در داخل کشور و تحریک احساسات مردم علیه مردم برای پیشبرد منافع شخصی و سیاسی خود کلاهی بدوزند». هم او در فرازی دیگر توصیه می‌کند: «بهتر آن است امور مردم شریف استان ایلام را از مجاری معقول و کارشناسانه پیگیری کرده و از توان همه ظرفیت‌های مردم منطقه و نخبگان آن بهره ببرید نه آنکه تقابلی را شکل داده و سرنوشت برخی امور مشترک و فرا استانی را منحرف  و به شکست برسانید. زیرا تشکیل کمپین مردمی و ‌جار و جنجال آفرینی برای امور فنی و پروژه های خاص کار دشواری نیست اما بیراهه ای خطرناک است که غایت آن ناپیدا و مبهم است».

چارلز تیلور، فیلسوف سیاسی کانادایی نظری برعکس معاون اقتصادی استاندار کرمانشاه دارد. اتفاقا وجود این نگاه در بین برخی از مسئولین کرمانشاه که آنها قیم و صاحب استان ایلام هستند، دارای بار امنیتی ویرانگری است و باعث ایجاد شکافهایی شده و خواهد شد که می‌تواند آثار سوء فراوانی ایجاد کند. این کدخدانگری و تصرف منافع و منابع، مردمسالاری را در بین مردم کمرنگ کرده و باعث کاهش مشارکت در تعیین سرنوشت آنها می‌شود. تیلور در این حالت می گوید: «محروم‌ترین شهروندان احساس می‌کنند که منافع آنها به‌طور سیستماتیک نادیده گرفته شده یا انکار می‌شوند… شکاف و اختلافِ نظر ممکن است در زمانی ایجاد شود که یک گروه یا یک اجتماع فرهنگی احساس کند که توسط جامعۀ بزرگ‌تر به رسمیت شناخته نمی‌شود یا حقوقش نادیده گرفته می‌شود و بنابراین دیگر تمایل چندانی برای رفتار بر مبنای فهم مشترک با اکثریت ندارد. این امر می‌تواند به تقاضا برای جدایی منجر شود». به زعم تیلور، در چنین حالتی اگر حتی گرایش‌های جدایی‌طلبانه ایجاد و تقویت نشوند، اما «نوعی حسّ آسیب و طردشدگی شکل می‌گیرد و در فضای طرد و انزوای فرضی، گروه مذکور فکر می‌کند که تقاضاهایش به اندازۀ کافی لحاظ نمی‌شود». این فیلسوف سیاسی برای ترمیم این شکاف و اختلاف هیچ راه حلی فوری در دست ندارد اما معتقد است که یکی از اهداف اصلی سیاست‌های مردمسالار باید «پیشگیری» از ایجاد آنها باشد؛ چیزی که تا کنون توسط دولتمردان کرمانشاهی چه در استانداری و چه در وزارت نفت و دهها مسئولینی که در هلدینگهای گوناگون حوزه انرژی حضور دارند به آن بی اهمیت بوده‌اند.

دکتر سارا فلاحی به عنوان یکی از اساتید موفق حوزه علوم سیاسی، به عنوان نماینده مردم استان ایلام، خطیبی توانمند است که بی آنکه کسی را تحریک به هواداری از خودش کند تا به زعم شما با ایجاد مشکلات اجتماعی و امنیتی کلاهی برای خودش بدوزد، حرفش منطقی و مستدل و البته شجاعانه است که قاطبه ملت ایران او را دنبال کرده و منتظر است که او فریادشان را در پشت مقدس ترین تریبون جمهوریت نظام فریاد کند. او در مردم استان ایلام یک «همبستگی نمایان» ایجاد کرده که خودش دورکننده بسیاری از مشکلات امنیتی در این نقطه حساس از کشور است. در حالی که مردم استان ایلام بیش از ۱۰ سال است که خواهان توجه وزارت نفت و حاکمیت به منتفع شدن مردم از منابع و منافع استان هستند، اما گوش شنوایی وجود ندارد و کار را به لابی‌های بروکراتیک کارشناسانه و راههای معقول حواله می‌دهند.

استانداری کرمانشاه و نماینده های این استان باشکوه که بر ضد منافع مردم ایلام سالهاست در حوزه راه و آب و نفت و گاز کارشکنی می کنند در حال ایجاد حاشیه امنیتی برای کشور هستند یا دکتر فلاحی که مردم را نسبت به منابع و منافعشان حساس کرده و با ایجاد یک همبستگی نمایان، وفاداری ملی را در استان تقویت کرده است؟

تبدیل وفاداری محلی به وفاداری ملی

عبدالعلی قوام، مشارکت سیاسی را افزایش تقاضای مردم برای سهیم شدن در قدرت و تصمیم گیری سیاسی تعریف کرده و می نویسد: «هدف از مشارکت، فعال کردن گروهها و افرادی است که سابقا نسبت به مسائل خود بی اعتنا بودند و حالت انفعالی داشتند». قوام معتقد است: «توسعه اقتصادی و تحرکهای اجتماعی به تنشهایی میان گروههای مختلف می انجامد. در این روند گروههای پایین‌تر اجتماعی، فرصتی برای اصلاح وضع خود می‌یابند» و به یک «آگاهی گروهی» می‌رسند و برای بیان خواست‌ها و رسیدن به منافعشان، ساختارهای متنوع، نهادها و مجاری گوناگونی ایجاد می‌کنند. «این وضع سبب می‌شود که رابطه مردم با دولت ملی بیشتر شود و در نتیجه وفاداری‌های خصوصی و محدود محلی، به وفاداری‌های ملی بدل گردد». چارلز تیلور نیز معتقد است: «کنش جمعی موفق، می‌تواند به ایجاد حس توانمند‌سازی و همچنین تقویتِ شناسایی و هویت همسان با جامعۀ سیاسی منجر شود. در واقع، بحث و جدل‌ها در مورد انواع موضوعات، علی‌رغم اختلاف نظرهای ریشه‌ای در مورد روش‌ها، اهداف مشترک معینی را نیز ایجاد می‌کند و همچنین باعث تقویت احساس هویت و تعلق عمیق به یک اجتماع سیاسی پویاتر نیز می‌شود و بنابراین، تا حدودی تمایل جبهه‌بندی‌های سیاسی عمیق برای نشان دادن مخالفینشان، به‌صورت فدائیان ارزش‌های کاملاً بیگانه را نیز خنثی کند».

مردم استان ایلام از آغازین روزهای انقلاب اسلامی تا کنون به عنوان سپر دفاعی نظام، هزینه های زیادی برای استقلال و آبادی کشور پرداخته اند و هنوز هم وظایف ملی بیشماری را بر دوش می کشند و حافظ امنیت ایران هستند و ۴۳۰ کیلومتر مرز را امن نگه داشته اند. امروز مردم استان ایلام به منافع خود حساس شده و آگاهی یافته اند و به خوبی می دانند که این همه جفا نه از جانب نظام که از جانب مدیریتهای ناکارآمد و نگاه‌های قومی برای استان ایلام ایجاد شده است و امیدوارند که با تشکیل شرکت نفت و گاز منطقه ای ایلام به این همه ظلم بی پایان در حوزه انرژی پایان داده شود.

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *