
………………………..
✍هادی اعتمادی مجد
تجربه ثابت کرده موفقترین و بهترین کمدیهای تاریخ، چه در ادبیات و چه در عرصه نمایش، آنهایی هستند که در روایت خود فضای کمیک و تراژیک را همزمان مد نظر داشته اند. در عالیترین وجه، از «هیاهوی بسیار برای هیچ» ویلیام شکسپیر و تمسخر هوشمندانه و تاملبرانگیز طبقه اشراف گرفته تا فیلمهای چارلی چاپلین از جمله کمدی جسورانه «دیکتاتور بزرگ» تا برخی از محصولات هنرمندان وطنی، از جمله همین سری مجموعه «پایتخت».
کمدیهایی که میتوان در آنها با اتکا به نشانههای نیشدار کمدی و شوخیهای ریز و درشت، مهمترین اشارات و کنایهها را از عادیترین مناسبات بشری تا حساسیتبرانگیزترین مباحث سیاسی و اجتماعی و حتی اعتقادی مطرح کرد.
پایتخت سریالی است که محتوای خود را به شکل فراگیر عرضه میکند و در طول دهه گذشته به نفوذ و محبوبیتی عجیب در میان عامه مردم و تا حدودی نخبگان جامعه دست پیدا کرده است. تا حدی که در عین کمدی و گاه هجو و نیز افت کیفی در مقاطعی، توانسته از مهلکه اتهامات رایج قومیتی و سوءتفاهم ها به سلامت بگریزد و محملی نیز برای ترویج مفاهیم، الگوها و سیاستها باشد؛ آنچه که در ادامه به صورت گذرا با تفکیک برخی فصلهای این سریال به آن خواهیم پرداخت.
«پایتخت ۱»، معضل مهاجرت
مهاجرت بیرویه از استانهای مختلف به تهران با اهدافی چون جستوجوی شغل، تحصیل و … سالهاست اعتدال جمعیت بین شهرهای کوچک و بزرگ را به هم ریخته و به مشکلات فراوانی همچون ظهور شهرکهای بدون امکانات، خالی شدن روستاها از سکنه، کاهش امنیت و … دامن زده است. در سرشماریهای انجام شده در دهههای ۶۰ تا اوایل دهه ۹۰، تهران به عنوان پایتخت، همیشه در میان ﻣﻬﺎﺟﺮپذﻳﺮﺗﺮﻳﻦ اﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻛﺸﻮر جای داشته و ﻣﻮازﻧﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﻬﺎﺟﺮﺗﻲ داشته است. شهری که بدون توجه به گنجایشهای جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، متأسفانه بیشترین تمرکزگرایی را به خود دیده است.
در سریال «پایتخت ۱» که نوروز ۱۳۹۰پخش شد، شاهد بودیم خانواده «نقی معمولی» در آستانه تحویل سال از شیرگاه مازندران به تهران کوچ میکنند، اما این شهر درندشت گویا با آنان سر ناسازگاری دارد. خانه آنان درگیر مسائل انحصار ورثه میشود و ناچار باید در کامیون ارسطو ساکن شوند! در ادامه دزدیدهشدن گوسفندِ نقی که اشاره به از دست رفتن سرمایه و ورشکستگی اقتصادی خانواده دارد، وضع را بدتر هم میکند. در حاشیه روایت نیز بر مشکلات زناشویی شهرهای بزرگ تاکید و زندگی عاشقانه و باصفای نقی و هما با وجود مشکلاتشان در مقابل آن قرار داده میشود. در ناهمگونی بانمکی میان موقعیتهای شهری و روستایی. این روند در طول روایت چنان پیش میرود که در نهایت خانواده با دیالوگ «تهران جای خوبی است، اما جای ما نیست» ناگزیر به شهر زادگاه باز میگردد. توصیه صریح رسانه دولتی تلویزیون، به مهاجرانی که گز نکرده، عزم مهاجرت بروناستانی میکنند!
«پایتخت ۲»، مفاهیم مذهبی
«پایتخت ۲» در باکس طلایی نوروز در سال ۹۲ پخش شد. نقی به واسطه کار در یک گنبد و گلدستهسازی در شیرگاه سفارش انتقال یک گنبد و گلدسته به روستایی در جزیره قشم را دریافت میکند. در ادامه برای انجام این کار، سفری جادهای به صورت خانوادگی با کامیون ارسطو آغاز میشود. این سری در کنار تاکید بر جذابیتهای ایرانگردی، روی مسائل مذهبی و دلبستگیهای اعتقادی و معنوی، تمرکز خاصی صورت گرفته. تعبیه خردهروایتهایی همچون آزادی آهوان گرفتار در بند صیاد (اشاره به تعبیر ضامن آهو و جایگاه امام هشتم شیعیان (ع)) و حضور در آسایشگاه سالمندان در حاشیه داستان، همین باورهای مذهبی و انسانی را تقویت میکند. از سویی نهاد خانواده هر چند گرفتار دشواریهایی فراوانی شده، همچنان متعهد به اعضایش و پایبند به وظایف تعریف شده است. نکاتی که زیر مجموعه شوخیها و کمدی جاری در پلات داستان، جرعه جرعه منتقل میشوند.
«پایتخت ۳»، اهمیت خانه و معماری اصولی زندگی
در فصل سوم «پایتخت» که نوروز ۹۳ پخش شد، قرار است مراسم عروسی ارسطو در خانه نیمهساز نقی برگزار شود. در این سری، بحث مسکن و اهمیت آن در تشکیل خانواده به زبان بیزبانی بارها در طول روایت مورد توجه قرار میگیرد. قدر مسلم سازندگان در لایه زیرین قصه، تصمیم پدر یکدنده خانواده در خودداری از قرار دادن ستون برای ساختمان و ریزش سقف را به شکلی معنادار و تمثیلی طراحی کردهاند! خانهای که در ظاهر حکم سرپناه برای خانواده را دارد، اما چون اصولی ساخته نشده، در نهایت آوار میشود.
پایتخت ۴ و ۶»، معادلات سیاسی!
فصلهای چهارم و ششم «پایتخت» که به ترتیب در ماه رمضان سال ۱۳۹۴ و نوروز ۱۳۹۹ از شبکه یک پخش شدند، به شدت رنگ و بوی سیاسی و انتخاباتی داشتند. پیروزی هما در انتخابات شورای شهر و حضور نقی معمولی به عنوان محافظ شخصی یک نماینده مجلس، راه را برای طرح دغدغههای سیاسی در این سریال با لحن کمدی هموار کرد. به قول سیروس مقدم، کارگردان سریال، محبوبیت «پایتخت» و کاراکترهایش با تکیه بر مسائل روز مردم و جامعه و طرح انتقادات و دلخوریها، توانستهاند بخش وسیعی از جامعه را نمایندگی و حرف دل مردم را با زبان گزنده طنز و شوخی مطرح کنند. رفتارهای مردود نقی در تلاش برای سوءاستفاده از جایگاه سیاسی همسرش، جا زدن جای نیش عنکبوت به جای مُهر روی پیشانی، بستن دکمه بالایی پیراهن و …، در کمال بامزگی، اما گزنده و کنایهآمیز هستند. جالب آنکه همان زمان، محمود صادقی نماینده اصلاح طلب وقت تهران در توئیتی کوتاه نوشت: «همه «پایتخت۶» یک طرف، این جای نیش عنکبوت روی پیشانی نقی یک طرف»!
«پایتخت ۵»، جبهه جنگ
فیلمنامه «پایتخت ۵» در نوروز ۱۳۹۷ متاثر از ظهور داعش نوشته شد و سر در آوردن ناخواسته خانواده نقی (به مثابه شهروندان نمادین یک جامعه) از سوریه و جبهه مخوف این گروه تروریستی. رسانه در این سری قویأ در تلاش است تا تبعات خانمانسوز و بحرانی جنگ را به مخاطب یادآور شود و بحث امنیت مرزها را مورد تفقد قرار دهد. بهویژه که کشور از لحاظ اجتماعی و سیاسی، تحولات بسیاری را درک کرده بود.
«پایتخت ۷»، ازدواج فرزندان، توهم توطئه!
در اینکه نبود انسجام و سرگردانی خط روایی و تعلیقهای جذاب در سریال «پایتخت ۷»، روند انتقال پیام را نیز در آن دچار خدشه کرده شکی نیست. با این وجود، در گذر از پخش نیمی از سریال، در کنار طعنه و کنایههای سیاسی و آموزههای اجتماعی متعدد، از کم توجهی به شان نخبگان علمی و قهرمانان ورزشی گرفته تا مسائلی چون طب سنتی، بیکاری، ترویج فرزندخواندگی و …، می توان روی دو نکته آن تمرکز کرد. یکی مسئله ازدواج دختران که اصولاً در خانوادههایی با پیوندهای عاطفی سخت، مثل خانواده نقی معمولی با همه اختلافنظرها و کل کل های زناشویی، خود گاهی بدل به یک بحران میشود. سازندگان در تلاش هستند این موضوع را تبیین و بر لزوم واقعنگری در مواجهه با آن بهویژه از سوی والدین، تاکید کنند. موضوعی که در واقع زیر مجموعه تکریم نهاد خانواده، به عنوان دغدغه همیشگی این سری مجموعه بوده است. نکته دیگر، به چالشکشیدن زیرکانه سوارشدن بخشی از افکار عمومی بر امواج کاذب «توهم توطئه» در قضیه جا زدن حمله پهپاد به جای سقوط شهاب سنگ است! آسیبی که همواره جوامع پویا را تهدید کرده و امنیت روانی جامعه را به خطر انداخته است.
… و در پایان
«پایتخت» با تمام کاستیها و امتیازات، امروز بدل به یک سرمایه مادی و معنوی ارزشمند برای تلویزیون شده است. نمونهای کمیاب و موثر در انتقال ظریف خط مشی و مفهوم. بستهای از شوخی و خنده و استعارات و کنایات بیسابقه و گاه محافظهکاریهایی که در رسانه صدا و سیما، مسبوق به سابقه و چه بسا ناگزیر است. چه خوب که از این محمل بدون در افتادن صِرف به ورطه بیزینس و پر کردن بیهدف جدول پخش شبکه یک، همچون نقاط عطف این سریال، در راستای بهینهسازیهای فرهنگی بهره برد و از ظرفیتهای بالای آن برای رشد اجتماعی و استحکام بیشتر نهاد خانواده و رفع و زیر ذرهبین بردن گرههای کشور و آسیبشناسی مشکلات، غافل نشد.