
…………………
✍:مجتبی تابش
اگر بخواهیم زیرمجموعههای فقر را به صورت کلی بررسی کنیم، کلماتی مانند تورم و بیکاری که از زیرمجموعه های تشکیل دهندهی فقر اقتصادی هستند، با توجه به کار رسانهای، نمایانتر و برجستهتر شدهاند اما مهمتر از کمبودهای اقتصادی، فقر فرهنگی است که جامعه را به سمت تباهی هدایت میکند چرا که همهی زوایای زندگی فردی و اجتماعی را در بر میگیرد.
در جامعهای که حس، دلیل و روش شاد زیستن و هنر از بین برود، وقوع جرائم گوناگون خودبهخود افزایش مییابد و البته مهمترین این عارضهها حس بیتفاوتی به خود و جامعه است که منتهی به کاهش دامنه ی صبر، خودکشی، دگرکشی، اعتیاد و …، میگردد.
در سالهای اخیر که جامعه ایران به جهت تحریمهای متعدد، با افزایش فقر اقتصادی روبروست، با توجه به تغییر مسیر دادن هزینهها، لایههای فقر فرهنگی نمایان تر شده است.
یکی از مهمترین نشانههای آن، حساب(دو دو تا چهار تا ) کردن افراد ثروتمند در اهداف زندگی مالی خود است. طی سالهای نه چندان دور، سرمایه گذران به رغم سختی بازگشت سرمایه در مقوله امور فرهنگی – هنری، به جهت آرامش روحی خود و کمک به اجتماع، متقاضی حضور و گردش قسمتی از سرمایه خود در این عرصه بودند اما متأسفانه کم کم شاهد کاهش این اتفاقات زیبا هستیم.
استان ایلام که در دهههای گذشته به جهت بعضی دلایل از جمله رژیم گذشته، جنگ، محدودیت ها و کم کاریها، با کلمه ی استان محروم آمیخته بود. بیشترین زخم ها را از کمبود امکانات و زیرساختهای فرهنگی خورده است.
در سالهای اخیر و خصوصاً در دولت سیزدهم، در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهد افزایش حمایت های آموزشی، هنری و فرهنگی در مناطق محروم کشور هستیم و در این استان هم تا حدودی انجام گرفته و نویدبخش روزهای خوبی است اما به رغم این حمایتها، تا پای خیرین و دلسوزان فرهنگی برای انجام بهتر و گسترش فعالیتهای فرهنگی – هنری با ایجاد زیرساختهای بیشتر فراهم نشود، یک پای این نیاز اجتماعی همچنان لنگ است.
امید است با توجه به این نیاز مهم اجتماعی، خیرین در استان ایلام یادگارهایی جاودانه که نام نیکشان را فریاد زند، در عرصه کمک به فرهنگ از خود بجای بگذارند.